یادداشت تنظیم کننده
اوّلین بار صدای بالالایکا را چهل سال پیش در تهران از رادیو شنیدم. از صدای زیبای این ساز چنان متأثر شدم که آن را سی سال ٬ تا بار دوّم٬ به یاد داشتم. این بار٬ “بالاسترویکا”٬ آلبوم بی نظیر گروه سکاز را شنیدم و باز مبهوت زیبایی سازهای محلّی روسی شدم. م
آیا میتوان لطافت و ظرافت٬ نشاط و درخشندگی٬ و عمق و قوَت سازهای دُمرا و بالالایکا را با موسیقی ایرانی تلفیق داد؟ سازهای محلّی روسی طبیعتأ با موسیقی محلّی روسی متناسبند. ولی موسیقی ایران متفاوت است٬ در خلق و خوی٬ در همنوایی٬ سرعت٬ ضرب٬ حتّی در کوک. م
و آیا بهتر است خصوصیّات این سازها را با آزادی آهنگسازی به نمایش گذاشت یا نغمه های محلّی ایران را هم به مردم روسیه معرّفی و رابطه ای جدید بین فرهنگهای محلّی دو کشور برقرار کرد؟
برای من٬ گزینهٔ دوّم زیباتر بود. م
از خصوصیّات موسیقی محلّی ایران٬ تنوّع سبک ها و عبارات موسیقی نواحی مختلف کشور است. برای عرضهٔ این تنوّع به شنوندگان خارجی٬ تعداد بیشتری از قطعات کوتاه را بر چند قطعهٔ طولانی ترجیح دادم. در نتیجه٬ بیشتر از قطعات عملاً تنظیم نغمه های محلّی بدون محتوای اضافی زیاد از حد هستند. امیدوارم که این گزینه خطر سوء تفاهم در عرضهٔ نغمه های محلّی به شنوندگان خارجی را هم کاهش داده باشد٬ چرا که این نغمه ها میراث فرهنگی ایرانند. م
این مجموعه گلچینی است نه تنها از نغمه های مشهور سراسر ایران٬ بلکه از چرخش های نیم پرده ای آذربایجان٬ رقصهای پر نشاط کردستان و لرستان٬ عبارات ظریف و شیرین گیلان و مازندران٬ و خلق و خوی موقّر و قطعات پنج ضربی و پنج پرده ای نواحی شرقی کشور. “بندری” هم اشاره ای است به اهمَیت ضرب در موسیقی خلیج فارس و هم کنایه ای طنز آلود به تنبک. قطعه ای نامتعارف٬ “سیمرغ” تصویری است از رقص دو پرنده. دو قطعه نمایندهٔ سبک رقص دوپای لرستان هستند. قطعهٔ اوّل سنّتی تر است. قطعهٔ دوّم یک شوخی موسیقی است. چون عبارتی یادآور از رمز صدایی اسم دمیتری شاستاکوُویچ را در یک اجرای محلّی رقص دوپای ایران پیدا کرده بودم٬ دست به شوخی زدم. م انگیزهٔ من برای این کار٬ زیبایی آلبوم قبلی گروه سکاز بود. این که به اجرای این قطعات علاقه نشان دادند٬ کم از تحقٔق یک رویا نبود. هر اندک شایستگیی که در کار من بنظر برسد٬ تماماً نتیجهٔ هنرمندی این گروه است. یک نکته روشن است: در دست چنین استادانی٬ دمرا ها و بالالایکاها تنها ساز های محلّی روسیه نیستند: سازهای جهانیند. م کیوان صدرا
این مجموعه گلچینی است نه تنها از نغمه های مشهور سراسر ایران٬ بلکه از چرخش های نیم پرده ای آذربایجان٬ رقصهای پر نشاط کردستان و لرستان٬ عبارات ظریف و شیرین گیلان و مازندران٬ و خلق و خوی موقّر و قطعات پنج ضربی و پنج پرده ای نواحی شرقی کشور. “بندری” هم اشاره ای است به اهمَیت ضرب در موسیقی خلیج فارس و هم کنایه ای طنز آلود به تنبک. قطعه ای نامتعارف٬ “سیمرغ” تصویری است از رقص دو پرنده. دو قطعه نمایندهٔ سبک رقص دوپای لرستان هستند. قطعهٔ اوّل سنّتی تر است. قطعهٔ دوّم یک شوخی موسیقی است. چون عبارتی یادآور از رمز صدایی اسم دمیتری شاستاکوُویچ را در یک اجرای محلّی رقص دوپای ایران پیدا کرده بودم٬ دست به شوخی زدم. م انگیزهٔ من برای این کار٬ زیبایی آلبوم قبلی گروه سکاز بود. این که به اجرای این قطعات علاقه نشان دادند٬ کم از تحقٔق یک رویا نبود. هر اندک شایستگیی که در کار من بنظر برسد٬ تماماً نتیجهٔ هنرمندی این گروه است. یک نکته روشن است: در دست چنین استادانی٬ دمرا ها و بالالایکاها تنها ساز های محلّی روسیه نیستند: سازهای جهانیند. م کیوان صدرا